بر باد رفته یا شایدم نرفته

ساخت وبلاگ
 

ساعت از شش عصر گذشته پشت میز بد قیافه کتاب خانه کالجی قدیمی اما سرشناس و بسیاز زیبا نشسته ام و سعی میکنم از صدای باد و باران و طوفان ان بیرون وحشت نکنم. جایی که من نشسته ام و اسمش را گذاشته ام کنج مهسا انتهای کتاب خانه قدیمی و قشنگی هست که عمرش به دویست سال قبل بر میگردد .یک جایی که اصلا دور از دید و اکتشاف هست و در واقع پشت قفسه های عظیم کتاب های قدیمی سنگر گرفته ام . این جا  زیبایی ها و اصالت یک کتاب خانه قدیمی و وینتاج را دارد به اضافه سیستم نه چندان درست و حسابی گرمایشی. این هست که الان من دو تا بلوز بافتنی روی هم پوشیده ام و با شلوار گرم و پشمی نشسته ام این جا و تلاش میکنم قوانین ارث ایالت کالیفورنیا را بفهمم بلکه بعدش بتوانم راحت تر حفظ کنم.

حنایی از سر کار راه افتاده است به طرف خانه و با توجه به این سیل باد و باران فکر نکنم زودتر از یک ساعت و نیم دیگر به خانه برسد. خیلی دعا و التماس کردم که با دقت رانندگی کند که حواسش باشد که مراقب خودش باشد در این طوفان اخر الزمان. صدقه هم گذاشته ام کنار . گاهی فکر میکنم یعنی حنایی این قدر که من نگرانش هستم نگران من هست یا خیر؟ به خودم جواب می دهم طرز دوست داشتن ادم ها متفاوت هست و همه قرار نیست مثل من ابراز علاقه کنند و این که حنایی ادم ساکت و ارامی هست دلیل نمیشود که احساساتش مثل من نباشد. 

راستی یک قانون جالب برای خودم گذاشته ام:تکس هایم را جواب نمی دهم مگر وقتی که به خانه برسم و شامم را خورده باشم و کارهایم را کرده باشم. البته که از همان روز اول این قول اصلا عملی نشد یعنی می خواستم عمل کنم ولی اگر جواب تکس های مامان را ندهم ممکن هست نیم ساعت بعد دم خانه مان بیایند و یادشان رفته باشد که بابا مهسا کتاب خانه هست و یک ماهی دور از دسترس. دوست دیگرم هم تکس داده بود و شب شده بود و یادم رفته بود چواب بدهم بعد دیدم داداش زنگ می زند که مهسا فلانی گفته نگران شده و بی خبر هست ازت . بیجاره گفت خواب بد دیده و نگران شده و من جواب ندادم دلشوره شده ..... بگذریم. خدا را شکر میکنم برای همه کسانی که من را دوست دارند و دعا میکنم که لایق دوست داشتن و دلشوره شدن هایشان به خاطر من باشم. آمین یا رب العالمین 

بعدا نوشت: ماشین را در قسمت ویزیتور پارک کرده ام و وحشتی دارم که چه شکلی از کتاب خانه تا ان جا را پیاده بروم. نکند باد من را ببرد؟ نخیر شصت کیلو گوشت به این اسانی ها به هوا نمی رود!!!! از الان می دانم موش ابکشیده خواهم شد. خدایا کمک

 

سوهاضمه مغزم...
ما را در سایت سوهاضمه مغزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : freesoul1983 بازدید : 114 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 18:44